
استالین قرن بیست و یک
ولادیمیر پوتین حالا ۲۵ سال است ریاست بر دستگاه سیاسی روسیه را بر عهده دارد. این موضوع، اولاً نشان دهنده این است که کشوری ظاهراً «دموکراتیک» مثل روسیه، در حقیقت گرفتار چه نوع نظام سیاسی ای است، و ثانیاً به ما میگوید که خود پوتین در مقام سیاست مدار، چگونه آدمی...
شباهت پوتین به استالین، فقط محدود به تسلط و قدرت سیاسی همه جانبهٔ او نیست؛ دو رویی و ریاکار بودن او، یادآور استالین «چند چهره» است.
استالین وانمود میکرد ایمانی پاک و بی غل و قش به مارکسیسم و کمونیسم دارد؛ اما این ها برای او فقط تظاهری بود که انگیزهٔ اصلی اش را پنهان میکرد: حرص قدرت.
اما جرم پوتین سنگین تر است؛ او فقط قدرت را نمیخواهد، بلکه چندین چیز را همزمان میخواهد.
او مفاهیمی مثل «دموکراسی»، «جامعهٔ آزاد»، «حقوق بشر» و امثالهم را دستمایهٔ مبارزهٔ سیاسی با غرب ( به ویژه آمریکا )، تحکیم قدرت خود در جهان، و حتی احیای امپراتوری ژئوپلیتیکی شوروی قرار داده.
جنگ با اوکراین هم سر همین مسأله است.
اگر روسیه جنگ در اوکراین را ببرد، مطمئناً به اروپای شرقی نیز دست اندازی خواهد کرد؛ و سپس به مناطق جنوبی و ماوراء قفقاز. و شاید بعد از آن کل دنیا...
تجربهٔ تاریخی نشان داده که هیچ چیز از دیکتاتور های هیولا صفتی مثل پوتین بعید نیست.
اما خب، همان تجربه تاریخی به خوبی نشان داده که این میل جنون آسا به قدرت، مقدمه سرنگونی همان دیکتاتور ها را تحریر کرده است...