اگر تنش به جنگ تبدیل شود...
حقیقتاً در این چند روزه که اخبار های تنش بین اسرائیل و ایران را مرور میکردم، و گاه مشوش شده، گاه نیز نفس راحتی میکشیدم، میخواستم که به اخبار تنش بپردازم اما ترس از تبعات سیاسی ای که ممکن بود گریبانگیرم شود، مانع از این امر شد.
اما حالا، با کمی ملایمت ناخواسته، به گوشه ای از پیامد های اقتصادی جنگِ محتمل خواهم پرداخت...
در هر کشوری، سالانه بخشی از بودجهٔ عمومی، به امور دفاعی و نظامی تخصیص میابد؛ این موضوع حتی در کشوری مثل سوئیس، که از سال ۱۸۱۵ میلادی درگیر جنگی نشده نیز صادق میباشد.
اما، در دوران جنگ، بودجهٔ امور نظامی به طور طبیعی افزایش میابد تا بتواند تکافوی تولید و خرید مهمات، سوخت، مواد غذایی و خدمات درمانی و جز اینها را بدهد. البته نباید هزینهٔ هنگفت جبران خسارات ناشی از درگیری تمام عیار را فراموش کنیم.
به غیر از این، در وضعیت جنگی، بخش عظیمی از نیرو های مولد تولید، شامل ماشین آلات _ و به طور کلی ابزار تولید _ و نیروی کار، به صورت مستقیم و غیر مستقیم در خدمت اهداف جنگ قرار میگیرند.
با در نظر گرفتن مقدمات بالا، به سادگی میتوان فهمید که جنگ با سیستم اقتصادی هر کشور چه کار میکند. این نتیجهٔ طبیعی بار سنگینی است که هزینهٔ نهایی جنگ بر روی دستان ملت میگذارد.
اما در مورد ایران، و اقتصاد در هم شکستهی آن، این اثرات به طرز شدید تری تبلور خواهد یافت.
این موضوع، بیش و پیش از هر چیز، وابسته به سیستم اقتصادی کشور میباشد، یعنی سرمایهداری دولتی نفتی.
خصومت سیاسی ای که جامعه جهانی، در اثر جنگ با اسرائیل بر ما اعمال خواهد کرد، به شکل تحریم های گستردهٔ تجاری تجلی خواهد یافت که در وهلهٔ نخست، بر مبادلهٔ نفت تأثیر سوء خواهد گذاشت.
در کنار این موضوع، که درآمد داخلی را به طرز چشمگیری کاهش خواهد داد، تأثیر عوامل یاد شده مثل تحلیل رفتن بخش زیادی از نیروی کار _ به شکل سرباز _ باعث ناکارآمدی هر چه بیشتر تولید کل خواهد شد.
در نتیجه، تولید بسیاری از کالا ها و خدمات، با مقدار کمتر، سخت تر، هزینهٔ بیشتر و قیمت تمام شدهٔ بیشتر مواجه خواهد شد که این، کاهش بیشتر ارزش پول ملی، رشد تورم و کاهش قدرت خرید تمامی اقشار جامعه را در پی خواهد داشت. و البته، هیچ بعید نیست که کالا های اساسی کمیاب شده و در نتیجه، با رشد احتکار و دلّالی و قیمت گذاری ناعادلانه، رفاه خلق ضربه ای دو چندان ببیند...
... همه آنچه گفته شد، صرفاً یک پیش بینی ساده بر اساس اصول کلی حرکت اقتصادی بود، نتایج واقعی با یک تحلیل نظام مند آشکار شده و عمق فاجعه را نمایان خواهند ساخت.
در نهایت تنها میتوانم امیدوار باشم که دولت ایران به حملهٔ منتسب به اسرائیل پاسخی دوباره ندهد و اسرائیل هم به نوبهٔ خود از افزایش درگیری اجتناب کند.
از همین جا باید گفت که تنها راه مطمئن برای هر دو طرف و جامعهٔ جهانی، جلوگیری از جنگ است. باید صلح در اولویت قرار گیرد.